به گزارش تحریریه، خبرها حاکی از تغییرات در راس مدیریت شرکت ملی مس است و پس از ناکامی اردشیر سعد محمدی در ارتقا صنعت مس ایران با میدان داری ملی مس، گزینه های جدیدی مطرح شده اند.

شرکت ملی مس با داشتن هفتمین ذخایر مس جهان نتوانسته است نقش قابل توجهی در بازار جهانی مس داشته و ارزش تولیدات آن از 500 میلیون دلار فراتر نرفته است. افزایش قابل توجه در قیمت های جهانی مس باعث شده است تا این شرکت از زیاندهی خارج شده و اثرگذاری متغیر خارجی قیمت های جهانی مس به کیسه مدیران سردرگم این سرمایه ملی واریز شود.

اما این همه داستان شرکت ملی نیست و چشم انداز روشنی مشاهده نمی شود. مرور گزینه های جانشینی سعدمحمدی نشان می دهد که غلبه لابی بر کارآمدی ادامه یافته و قرار است انتخاب های غیرکارشناسی سرنوشت مهمترین دارایی معدنی کشور را مشخص کند.

سطح بهره وری ناچیز صنعت مس ایران در مقایسه با کشورهای جهان سومی مانند شیلی، پرو و ... نشان می دهد که عملا در صنعت مس ایران یک فاجعه مدیریتی روی داده و اثر فقدان دانش مدیریتی و فناوری روز در صنعت مس ایران باعث از دست رفتن بیش از 15 میلیارد دلار درآمد ارزی برای کشور شده است.

اسناد بالادستی نظام در حوزه مس با انچه در ملی مس در جریان است در یک راستا حرکت نمی کنند. رهبر معظم انقلاب در خرداد 1397 و در ماههای آغازین احیای تحریم های فراگیر آمریکا فرمودند: آنچه به من گزارش شده [این است که] ما حداکثر پانزده درصد از ظرفیت معدنی کشور را داریم استحصال می کنیم؛ پانزده درصد! ما معدن را باید جایگزین نفت کنیم؛ یعنی واقعا بایستی ما بتوانیم. من سال ها پیش -شاید بیست سال پیش- در دولت آن وقت گفتم. ما باید کاری بکنیم که هر وقت اراده کردیم، بتوانیم سر چاه های نفت خودمان را ببندیم؛ نه از کمبود مشتری بترسیم، نه از نداشتن بازار بترسیم، نه از نداشتن پول بهای نفت بترسیم؛ باید به اینجا برسیم.خب ما واقعا بایستی به فکر بیفتیم؛ برای نفت باید جایگزین [قرار داد].... ما نفتمان را داریم می دهیم، پول می گیریم؛ او نفت را می گیرد از ما و از مردم خودش پول می گیرد. استفادۀ آن دولت ها بیشتر از دولت ماست از فروش نفت. این چه معاملۀ پرخسرانی است. خب، یک جاهایی ما مجبوریم البته نفت را تولید کنیم، چاره ای نداریم اما من واقعا از ته دل خوشحال نمی شوم آن وقتی که ما آمار افزایش صادرات و افزایش تولید را [می شنویم]؛ همیشه به این فکر می کنم که ما باید جایگزین برای این پیدا بکنیم. بنابراین اگر بخواهیم جایگزین پیدا کنیم، یکی از بهترین جایگزین ها معادن است.

باتوجه به آنچه در شرکت ملی مس شاهد بوده ایم و بی نیاز از هر توضیحی است، این اهداف تعیین شده به وسیله رهبر معظم انقلاب محقق نمی شود و ایران نمی تواند در بازار آینده مس جهان که قرار است مصرف سالانه آن به 100 میلیون تن رسیده و 4 برابر شود سهمی داشته باشد.

متاسفانه هیچ یک از افراد مطرح شده برای تصدی ملی مس در قد و قواره اداره این شرکت در طراز بین المللی نیستند و تنها می توانند وضعیت نابهره ور کنونی را ادامه دهند که معنایی جز اتلاف منابع بیشتر، ندارد.

رزم حسینی پس از ناکامی در مدیریت بازار فولاد که به جای آزادسازی واردات و برداشتن تعرفه ها که رقابتی شدن بازار را در پی دارد، به سراغ گزینه های بی ربطی مانند تبدیل 80 درصد قیمت سی آی اس به 70 درصد سی آی اس رفت که ورود اسحاق جهانگیری و جریان غیررسمی هماهنگ با وی را به دنبال داشت و عملا طرح وزیر ناکام ماند. ضروری است تا وزیر صمت ضمن حفظ استقلال عمل؛ از تجربه فولاد آموخته و با استفاده از مدیران مجرب و آزمون پس داده در صنعت مس کشور، به بحران کنونی خاتمه دهد.

رزم حسینی وزیر صنعت باید در عمل ثابت کند که صنعت مس یک حوزه تخصصی است و نباید آنرا به مدیرانی سپرد که از بد حادثه وارد این صنعت شده و حتی پس از دهه ها صرف زمان و هزینه برای مردم، چیزی از ماجرا نیاموخته اند.

پایان/